فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال هجدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1389)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال هجدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1389)

  • 282 صفحه، بهای روی جلد: 50,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/02/05
  • تعداد عناوین: 16
|
  • زهرا حسین میرزایی، علی اصغر سپاهی، محسن موذن، زهره حسین میرزایی، رسول دادخواه صفحه 519
    منطقه ی مورد بررسی، بخشی از استان همدان است که در زون دگرگونی سنندج- سیرجان قرار گرفته است. سنگ های دگرگون منطقه را می توان به سه گروه سنگ های دگرگون مجاورتی، دگرگون ناحی های و میگماتیت ها رده بندی کرد. بلورهای گارنت تقریبا در تمامی سنگ های دگرگون منطقه (جز اسلیت ها و فیلیت ها) و در سنگ های آذرین (آپلیت ها، پگماتیت ها و مونزوگرانیت ها) حضور دارند. این گارنت ها از نظر ریخت شناسی به سه پیکربندی تقسیم می شوند، دوازده وجهی خاص{110}، ذوزنقه وجهی خاص {211} و پیکربندی های ترکیبی که خود شامل دوازده وجهی ویژه، ترکیبی کامل و ذوزنقه وجهی ویژه. پیکربندی بلوری دوازده وجهی خاص در گارنت آمفیبول شیست ها، گاهی در گارنت میکا شیست ها، به ندرت در مزوسوم میگماتیت ها و گاهی در گارنت میکا هورنفلس ها دیده می شوند. در آپلیت های گارنت دار و پگماتیت های گارنت دار نیز گارنت ها دارای پیکربندی بلوری ذوزنقه وجهی خاص هستند. بلورهای گارنت در سنگ های گارنت دار دیگر منطقه، پیکربندی بلوری ترکیبی را به وجود می آورند. مهم ترین عامل تاثیرگذار بر ریخت شناسی این بلورها ترکیب شیمیایی است. به این صورت که با افزایش نسبت Mn/Ca و (Mn+Mg)/Ca پیکربندی بلوری گارنت ها از دوازده وجهی به ذوزنقه وجهی تغییر می کند.
    کلیدواژگان: گارنت، پیکربندی دوازده وجهی خاص، پیکربندی ذوزنقه وجهی خاص، پیکربندی های ترکیبی
  • محسن نصرآبادی، حسین معین وزیری، محمدحسین رضوی، محمد محجل صفحه 531
    بیرونزدگی هایی از متابازیت ها در داخل نوار افیولیتی شمال غرب سبزوار دیده می شوند که در شرایط رخساره ی گرانولیت فشار بالا دگرگون شده اند. بر مبنای پاراژنزهای کانی شناسی، ساختارهای واکنشی بین مجموعه های کانی شناسی مختلف، روابط کانی شناسی و بافتی بین ادخال و پورفیربلاست و قلمرو پایداری مجموعه های کانی شناسی متفاوت یک دگرگونی پنج مرحله ای (M1 تا M5) تشخیص داده شد که عبارتند از: مرحله ی دگرگونی پیشرونده (M1)، مرحله ی اوج دگرگونی (M2)، کلیفیتیزاسیون گارنت و تشکیل سیمپلکتیت آمفیبول+ پلاژیوکلاز به صورت کرونا (M3)، جانشینی بخشی یا کامل گارنت به وسیله مجموعه ی آمفیبول+ کلریت+ اپیدوت(M4) و تشکیل رگه های پرهنیت و زئولیت در شکستگی های سنگ ها (M5). داده های دما- فشارسنجی این مراحل یک مسیر فشار- دمای دگرگونی ساعتگرد نشان می دهد که از نظر زمین ساختی با برخورد خرده قاره ی ایران مرکزی با بلوک البرز و سپس فرسایش و بالاآمدگی بعدی سازگار است.
    کلیدواژگان: سبزوار، گرانولیت، پاراژنز کانی شناسی، تحولات دگرگونی
  • شهروز حق نظر، سارا ملکوتیان، خلیل الهیاری صفحه 545
    گابروهای جواهردشت در دامنه شمالی البرز در شرق گیلان برونزد دارند. با بررسی های صحرایی، سنگ شناسی و ژئوشیمیایی در منطقه ی جواهردشت دو نوع گابرو شامل گابروهای غیر لایه ای ولایه ای گروه اول، گابروهای لایه ای گروه دوم از یکدیگر تفکیک شدند. گابروهای گروه اول از نظر کانی شناسی حاوی پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، اولیوین و بیوتیت به عنوان یک فاز آذرین اولیه در همراهی با مگنتیت و تیتانومگنتیت هستند. اما گابروهای لایه ای گروه دوم برخلاف گابروهای گروه اول فاقد بیوتیت اولیه و تیتانومگنتیت اند. از نظر ژئوشیمیایی گابروهای گروه اول محتوای بسیار بالاتری از عناصر قلیایی (Na2O+K2O)، TiO2 و Fe2O3total نسبت به گابروهای گروه دوم دارند. در مقابل گابروهای لایه ای گروه دوم دارای مقادیر بالایMg و عناصر سازگار (Co، Crو Ni) در مقایسه با گابروهای گروه اول اند. بررسی های ما نشان می دهد که گابروهای گروه اول دارای تعادل عنصری شاخصی با سنگ های پوسته ی زیرین بوده و با آن ها آلایش یافته اند. بررسی های ژئوشیمیایی عناصر کمیاب و REE نشان از ریشه گیری ماگمای مادر گابروهای گروه اول از یک گوشته ی استنوسفری منبع مورب با رخساره ی اسپینل دارد. اما گابروهای لایه ای گروه دوم از نظر ژئوشیمیایی علائم مربوط به مذاب های ریشه گرفته از خاستگاه مورب با رخساره گارنت را نشان می دهند. بررسی روند الگوی عناصر کمیاب ناسازگار گابروهای جواهر دشت و مقایسه آن ها با بازالت های جواهردشت نشان می دهد که گابروهای گروه اول به بازالت های منطقه وابسته بوده و خویشاوندی های پتروژنتیکی و الگوی ژئودینامیکی یکسانی را نشان می دهند.
    کلیدواژگان: جواهردشت، گابرو، خاستگاه مورب، آلایش پوسته ای، ژئوشیمی
  • سارا گردیده، علی اصغر سپاهی، فرهاد آلیانی صفحه 563
    توده ی گرانیتوئیدی مشیرآباد بخشی از توده های نفودی زون سنندج – سیرجان را تشکیل می دهد و به صورت کشیده و طویل با روند شرقی – غربی رخنمون دارد. بر اساس مشاهدات صحرایی و ویژگی های کانی شناسی، این مجموعه متشکل از سه واحد اصلی دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت است که با نفوذی های اندک گابروئی همراه است. بررسی های کانی شناسی و ژئوشیمیایی نشان می دهند که سنگ های این مجموعه از نوع I، آهک- قلیایی و از نظر درجه اشباع از آلومینیوم(ASI) متاآلومین تا کمی پرآلومین تشکیل شده است. روندهای تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، کمیاب و کمیاب خاکی نمونه های بخش های مختلف این توده حاکی از پیوستگی طیف ترکیب سنگی و خویشاوندی آن هاست. روندهای تغییرات در نمودارهای عناصر سازگار و ناسازگار در برابر یکدیگر نشان می-دهند، و از نوع تبلور جدایشی است. نمودارهای عنکبوتی چندعنصری این نمونه ها نشان دهنده ی تهی شدگی آن ها از عناصر Ta، Nb، P و Ti و غنی شدگی آن ها از عناصر Ce، K، Th، Rb و Ba است. غنی شدگی نمونه ها از LILE و تهی شدگی آن ها از HFSE بیانگر ماگماتیسم متاآلومین نوع I قوس های آتشفشانی (VAG) است. پایین بودن نسبت های Al2O3/(FeOtotal + MgO + TiO2) و (Na2O + K2O)/(FeO + MgO + TiO2) و شواهد ژئوشیمی عناصر نادر خاکی و عناصر کمیاب، نشان می دهند که خاستگاه ماگمای اولیه از پوسته ی زیرین و طی یک حاشیه ی ورقه ی همگرا ایجاد شده است. نمودارهای مختلف جدایش محیط زمین ساختی نیز حاکی از نفوذ این گرانیتوئید در یک محیط وابسته به قوس آتشفشان در حاشیه ی فعال قاره ای است که با توجه به پیشینه ی زمین شناسی منطقه، با فرورانش پوسته ی اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی همراه بوده است
    کلیدواژگان: ژئوشیمی، گرانیتوئید نوع I، سنندج سیرجان، آهکی قلیایی، حاشیه فعال قاره ای
  • پیام روحبخش، خسرو ابراهیمی، سیدمسعود همام، حسین عباس نیا صفحه 581
    گستره ی پی جویی دهن قلعه، در فاصله ی حدود 300 کیلومتری جنوب غربی مشهد واقع شده و از نظر تقسیم بندی، پهنه های زمین-ساختی، بخشی از پهنه ی زمین ساختی تکنار است. این پهنه به واسطه ی گسل تکنار از پهنه ی زمین ساختی سبزوار در شمال جدا شده است و گسل درونه در جنوب، حد فاصل آن از واحد زمین ساختی لوت است. پیش از عملیات صحرایی، پردازش داده های استر نشان داد که منطقه مورد بررسی از زون های هماتیتی، کلریتی، اپیدوتی، سرسیتی و سیلیسی دگرسان شکل گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های دورسنجی پس از بررسی زمین شناسی صحرایی و بررسی هایی با میکروسکوپ عبوری و بازتابی تایید شدند. زمین شناسی عمومی منطقه شامل مجموعه سنگ های دگرگون همراه با توده های گرانیتوئیدی نیمه عمیق کمی دگرگون شده با بافت پورفیری است که از ماگمایی آهکی-قلیایی فراآلومینیومی تا متا آلومینیومی وابسته به رژیم زمین ساختی زون فرورانش از حاشیه قاره ریشه گرفته اند و از منظر پذیرفتاری مغناطیسی از نوع Iهستند. نتایج آنالیز ژئوشیمیایی رسوب های رودخانه ای حاکی از بهنجاری عناصر طلا، نقره، مس، سرب و روی در هاله های ثانویه بوده به طوری که بیشترین میزان طلا (ppb3/12)، نقره (ppb97)، مس (ppm28/87)، سرب (ppm94/88) و روی (ppm3/160) است. بر اساس بررسی های صحرایی و سنگ شناسی و کانی شناسی، دو سیستم کانی سازی در منطقه شناسایی شدند: 1- سیستم وابسته به کانی سازی ماسیو سولفید تکنار و 2- سیستم کانی سازی وابسته به توده های گرانیتوئیدی که مدل آن «مس پورفیری نوع مونزونیتی» پیشنهاد شدند.
    کلیدواژگان: دهن قلعه، زون تکنار، بردسکن
  • عاطفه سادات محمدی، محمود خلیلی، مهین منصوری اصفهانی صفحه 601
    گرانیتوئیدهای منطقه ی ده نو، واقع در حدود 20 کیلومتری شمال شرقی الیگودرز یکی از چهار توده ی مجزای پلوتونیک های الیگودرز است که در پهنه ی سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این سنگ ها که شامل گرانودیوریت و تونالیت است با آرن های گرانیتی پوشیده شده اند. بیشتر کانی های این سنگ ها را پلاژیوکلاز، کوارتز، بیوتیت و مسکویت همراه با کانی های فرعی اسفن، آپاتیت، اپیدوت، زیرکن، روتیل و کانی های تیره تشکیل می دهند. با استفاده از معادله ی%change = [(RW –RP)/RP]100، درصد تغییرات عناصر در نمونه-های تازه و هوازده تعیین و سپس با یکدیگر مقایسه شدند. بر اساس این معادله در سنگ هوازده عناصری همچون Si، Al، Na، K، P، Ba، Rb، Zr، Ta، Fe3+، Nb، Y، U در مقایسه با سنگ مادر کاهش یافته است ولی میزان Mg افزایش یافته و عناصر Sr، Fe2+، Ca روند متغیری را نشان می دهند. عناصری همچون Hf و سپس Yو Taدر عمق نوسان چندانی از خود نشان نمی دهند. در الگوی بهنجار شده عناصر نادر به کندریت شیبی نزولی وجود دارد و مقادیر LREE''s نسبت به HREE''s غنی شدگی نشان می دهد. غلظت کل این عناصر در فراورده های هوازده بیشتر از سنگ بستر است که دلیل آن را می توان به فرایند جذب سطحی با کانی های رسی نسبت داد. در نمونه های منطقه ی مورد بررسی Eu تهی شدگی و Ce آنومالی مثبت اندکی نشان می دهد. تهی شدگی در Eu می تواند در نتیجه ی دگرسانی فلدسپات ها ایجاد شود
    کلیدواژگان: نیمرخ هوازدگی، ژئوشیمی، عناصر نادر خاکی، گرانیت ده نو، الیگودرز
  • فریماه آیتی، موسی نقره ئیان، محمود خلیلی صفحه 615
    برای بررسی ویژگی های ماگماتیسم پالئوزوئیک در ایران مرکزی، برونزدهای آتشفشانی مناطق ابیانه، زفره- باقرآباد و دالمه مورد بررسی قرار گرفت و با مناطق مشابهی همچون جهق و پل خاوند مقایسه شدند. افق های آتشفشانی که طی چند فاز پیاپی فوران کرده اند، به-صورت جریانی از گدازه با ساخت توده ای و بالشی و به صورت میان لایه ای در ماسه سنگها و رسوب های کربناتی رخنمون دارند. نمودارها و شواهد مختلف حاکی از ماهیت انتقالی ماگما (تولئیتی با گرایش به سمت قلیایی) و جایگاه تشکیل درون صفحه ی قاره ای است که با وجود حرکت های کششی در ایران مرکزی در خلال پالئوزوئیک سازگار است. پیدایش سنگ های نفوذی کربونیفر در باقرآباد و زفره شواهدی از رخداد ضعیف ماگماتیسم ناشی از حرکت های محلی کششی- فشارشی در صفحه ی ایران مرکزی است. در مقیاس جهانی این حرکت ها با کوهزایی هرسی نین قابل مقایسه است.
    کلیدواژگان: ماگماتیسم، پالئوزوئیک، ایران مرکزی
  • مهران ادوای، جلیل قلمقاش صفحه 633
    توده نفوذی هریس سازند کهر را قطع کرده و خود با رسوب های قاعده ی پرمین به صورت دگرشیبی آذرین پی پوشیده می شود. این توده ترکیب گرانیتی قلیایی گرانیتی داشته و ماهیت متاآلومینیوس تا پرآلومینیوس ضعیف نشان می دهد. بی هنجاری منفی شدید Eu در نمودار REE نشانگر حضور پلاژیوکلاز در سنگ خاستگاه و یا جدایش پلاژیوکلاز در طول تکامل ماگمای تشکیل دهنده ی این سنگ هاست. بی هنجاری منفی شدید Ba و غنی شدگی های Rb و Th نسبت به Ta و Nb نشانگر خاستگاه پوسته ای آن هاست. این گرانیت ها از نوع درون برگه ای و از نوع گرانیت های غیرکوهزایی (نوع A)، ارزیابی شده اند که از ذوب بخشی یک خاستگاه تونالیتی – گرانودیوریتی و در یک محیط کششی تشکیل شده اند. سال سنجی رادیومتری به روش U-Pb زیرکن، سن 34±306 میلیون سال را برای تبلور این سنگ ها به دست داده است. این سن با کشش های آغازین کافت زایی روی تختگاه پوسته ی قاره ای عربی ایران سازگار است.
    کلیدواژگان: شبستر، گرانیت، ژئوشیمی، سن سنجی رادیومتری، زیرکن SHRIMP، U، Pb
  • زهرا طهماسبی، احمد احمدی خلجی صفحه 647
    مناطق مورد بررسی در جنوب و جنوب غربی شهرستان اراک واقع شده و بخشی از زون ساختاری سنندج – سیرجان محسوب می-شوند. سنگ های نفوذی موجود در مناطق آستانه و بروجرد شامل کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و مونزوگرانیت اند. در منطقه ی آستانه علاوه بر سنگ های نفوذی نامبرده، سنگ های شبه آتشفشانی با ترکیب ریوداسیتی وجود دارند. مجموعه کانی های این واحدهای سنگ شناسی در این مناطق به طور کلی مشابه اند. کانی های آمفیبول، بیوتیت، پلاژیوکلاز، ارتوکلاز و کوارتز کانی های معمول در دو منطقه اند که تفاوت هر مجموعه در میزان کانی هاست. بررسی های صحرایی، سنگ نگاری و ویژگی های ژئوشیمیایی مناطق مورد بررسی نشان می دهد که ماگمای مادر هر دو دارای ترکیب کلسیمی - قلیایی با پتاسیم متوسط تا بالا و حاصل تغییر است. نزدیکی مکانی، زمانی و مشابه بودن ویژگی های ژئوشیمیایی و ایزوتوپی سنگ های هر دو منطقه ی مورد بررسی حاکی از رابطه ی ژنتیکی و خویشاوندی سنگ های آن ها و در نهایت خاستگاه یکسان آن هاست. محتمل ترین خاستگاه ماگمای مادر سنگ های گرانیتوئیدی هر دو منطقه، ذوب پوسته ی تحتانی با ترکیب آمفیبولیت همراه با متاپلیت های منطقه ی خاستگاه است که باعث تشکیل این توده ها در بروجرد با مقیاس گسترده تر و با حجم کم تر از منطقه ی آستانه شده است.
    کلیدواژگان: آستانه، بروجرد، سنگ شناختی، متاآلومین، کلسیمی، قلیایی، ایزوتوپی
  • محمدحسین محمودی قرایی، سمانه کیانپور، رضا موسوی حرمی، منصور مشرقی صفحه 659
    دسته هایی از باکتری های رسوب های دریایی نانکای در جنوب شرق ژاپن و نیز دسته های آرکی در تولید متان و تشکیل کانی های اتوژنیک از قبیل پیریت نقش چشمگیری دارند. پیریت اتوژنیک در آزمایشگاه در شرایط بی هوازی، بدون نور و در محیط کشت ایده آل با باکتری های احیا کننده سولفات، تشکیل گردید. این باکتری ها مزوفیل و هتروتروف هستند. pH و Eh محیط کشت در رشد این میکروارگانیسم ها و کانی سازی پیریت اتوژنیک در شرایط آزمایشگاهی از اهمیت خاصی برخوردارند، ضمن اینکه ترکیب شیمیایی مواد موجود در محیط کشت و مواد آلی در رسوب های حوضه ی نانکای نیز به عنوان عوامل شیمیایی نقش مهمی را در این امر ایفا می کنند. ماتریکس آلی (EPS) که در برگیرنده ی سلول باکتری های احیا کننده سولفات است، نقش موثری در ورود الکترون حاصل از احیا سولفات به داخل سلول باکتری های احیا کننده سولفات دارد. در واقع، یون آهن فرو موجود در حوضه ی رسوبی نانکای با ترکیب های تشکیل دهنده ماتریکس آلی واکنش داده و به عنوان رابطی به منظور انتقال الکترون ها به داخل سیتوپلاسم سلول عمل کرده و در نهایت باعث تغذیه ی این گونه میکروب ها می شود. ماتریکس آلی در برگیرنده ی سلول باکتری ها منجر به تجمع آن ها در بیوفیلم های موجود در رسوب های این حوضه می شود. نتایج به دست آمده بر تشکیل پیریت اتوژنیک دلالت می کند که ناشی از احیا سولفات بوسیله ژئوباکتری های احیا کننده ی سولفات در بیوفیلم های موجود در نمونه های رسوبی مورد بررسی است.
    کلیدواژگان: پیریت اتوژنیک، ژئوباکتری، احیا سولفات، بیوفیلم، حوضه ی نانکای
  • صدرالدین امینی، امیر اسکندری * صفحه 669

    شکل بلورها در شرایط فیزیکی و شیمیایی تبلور، کنترل می شود؛ بنابراین اندازه گیری آن می تواند برخی از ویژگی های محیط تبلور بلورها را بازتاب دهد. در این نوشتار، روش های مختلف اندازه گیری کمی شکل بلورها در فضای سه بعدی بر مبنای محاسبات آماری، مدل سازی عددی نرم افزاری و مشاهدات میکروسکوپی مورد بحث قرار گرفته است. اندازه و شکل بلورها در دو گروه سنگ های آندزیت بازالتی و دیوریتی تا کوارتز دیوریتی منطقه ی مورد بررسی واقع در 120 کیلومتری جنوب خاوری بیرجند پردازش شدند. ویژگی های هندسی بیش از 3200 بلور پلاژیوکلاز در 9 مقطع میکروسکوپی از این دو گروه سنگی اندازه گیری شدند. نتایج محاسبه ی نسبت منظر بلورها (S:I:L یا بعد کوتاه: بعد متوسط: بعد بلند) و چگونگی نمونه ها در نمودار زینگ (نسبت S/I نسبت به I/L) نشان داد که نمود بلورها در هر دو گروه تخته ای است (I≈L) ولی در گروه نخست، میزان تخته ای بودن بیشتر است (I، L>2). از مقایسه و تحلیل شرایط کینتیکی و دینامیکی تبلور می توان نتیجه گرفت که ریزبلور های گروه اول در شرایط با درجه ی سردشدگی و سرعت رشد بیشتر (در حدود mms-1 9- 10 برای یک دوره ی زمانی سردشدن 3 ساله) نسبت به بلورهای گروه دوم در محیطی که جنبش نسبی بین بلور و محیط رشد بالا بود تشکیل شده اند، و جابجایی مکانیکی ماگما و شیب بالای تغییرات پتانسیل شیمیایی نقش قابل توجهی در ایجاد شکل بلورها داشته است. در گروه دوم، سرعت رشد پایین و سرعت انتشار بالاتر بوده است. در ضمن فرایند درشت شدگی بافتی در تغییر شکل بلورهای گروه دوم از تخته ای به حالت های هم بعدتر و در کاهش نسبت منظر بلورها متناسب با افزایش اندازه ی بیشینه ی بلورها بوده است.

    کلیدواژگان: شکل بلورها، تبلور آذرین، درشت شدگی بافتی، بیرجند
  • محمدتقی همدانی، واهاک مارقوسیان، حسین سرپولکی صفحه 685
    کانی سیلیکات کلسیم پتاسیم میسریت پس از یک دوره ی طولانی تحلیل نادرست از فرمول شیمیایی و ساختار بلوری از سال 1891، بالاخره در سال 1975 توسط اسکات1 به صورت یک ساختار سیلیکات زنجیره ای در سیستم تری کلینیک با فرمول مورد شناسایی قرار گرفت. اسکات، ضمن تعیین پارامترهای یاخته ی اولیه، مکان کلیه اتم ها در آن را نیز تعیین کرد و نشان داد که در این ساختار برخی از ناخالصی ها نظیر و و... در مکان به صورت محلول جامد حضور دارند. ساخت این ترکیب در سال 1999 توسط پینکنی2 و بل3 به روش شیشه ی سرامیکی تهیه شد و استحکام خمشی MPa235 و مقاومت شکست 5/3 را برای این ترکیب گزارش کردند. در این کار پژوهشی، ساخت سه ترکیب با پایه ی میسریتی به روش شیشه سرامیکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این کار با استفاده از دستگاه-های DTA و XRD نشان داد که ساخت این ترکیب تنها با استفاده از افزودنی هایی نظیر امکان پذیر است. استفاده از افزودنی های دیگر نظیر و در کنار به افزایش فاز میسریت به عنوان فاز غالب منجر خواهد شد. ریزساختار این ترکیب به صورت میله های در هم تنیده به قطر 1 میکرون و طول بیش از 20 میکرون است. این ریزساختار خواص نمونه را از نظر استحکام مکانیکی بهبود خواهد بخشید.
    کلیدواژگان: میسریت، شیشه سرامیکی، سیلیکات زنجیره ای، زنوتلیت
  • ژئوشیمی و خاستگاه زمین ساختی سنگ های بازالتی پیو -کوارترنری جنوب شرق نهبندان، خاور ایران
    محمدرضا قاسمپور، حبیب بیابانگرد، محمد بومری، علی اصغر مریدی صفحه 695
    فوران های آتشفشانی با سن پلیو کواترنری در جنوب شرق نهبندان در بردارنده ی سنگ های بازی هستند، که روی نهشته های فلیشی کرتاسه پسین و ته نشست های آبرفتی جوان قرار گرفته اند. از نظر سنگ نگاشتی این سنگ ها بازالت، آندزیت بازالت و آندزیت هستند. این گدازه ها دارای بافت های پورفیری، ریز بلوری-پورفیری، تراکیتی و پورفیری خوشه ایهستند. این سنگ ها دارای درشت بلورهای پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن (اوژیت)، اولیوین و آمفیبول (هورنبلند) و نیز پلاژیوکلاز-کلینوپیروکسن های ریز بلور در خمیره هستند. از نظر ژئوشیمیایی این سنگ ها آهکی- قلیایی و دارای 8/47 تا 57 درصد وزنی SiO2 و در حدود 17 درصد وزنی Al2O3 هستند. در نمودار عناصر نادر خاکی بهنجار شده نسبت به کندریت، این سنگ ها نشانی از غنی شدگی در عناصر نادر خاکی سبک (LREE) و تهی شدگی در عناصر نادر خاکی سنگین (HREE) دارند. این سنگ ها در نمودار عناصر کمیاب بهنجار شده نسبت به گوشته ی اولیه، عناصرNb، P، Ti و Zr دارای بی هنجاری منفی ولی عناصرPb، K، Ba و Srبی هنجاری مثبت نشان می دهند. این ویژگی های شیمیایی گدازه های پلیو کواترنری نهبندان همراه با بالا بودن نسبت های LILE/HFSE و LREE/HREE نشان می دهد که در یک محیط فرورانش حاصل شده اند. نسبتY / Zrدر این سنگ ها مشابه گدازه های قوس قاره ای است. بر اساس نمودارهای جدایشی زمین ساختی- ماگمایی گدازه های پلیو کواترنری نهبندان در یک محیط حاشیه ی فعال قاره ای شکل گرفته اند.
    کلیدواژگان: ژئوشیمی، نهبندان، فرورانش، گدازه های بازالتی، ایران
  • پتروژنز سنگ های آداکیتی پس از تصادم پلیو کواترنری در شمالغرب مرند
    غلامرضا احمدزاده، احمد جهانگیری، منصور مجتهدی، دیوید لنتز صفحه 709
    در شمال غرب مرند در بخش شمالی نوار آتشفشانی ارومیه-دختر مجموعه ای از سنگ های آتش فشانی با ترکیب آندزیت، داسیت، بازالت های سدیک، پتاسیک و اولتراپتاسیک قلیایی برونزد دارند که در گستره ی زمانی میوسن بالائی تا کواترنری به سطح زمین راه یافته اند. این مقاله به بخش ترکیب های آندزیتی و داسیتی این سنگ ها می پردازد که به طور پراکنده از داخل مجموعه آذرآواری بیرون ریخته اند. این سنگ های آتشفشانی دارای بافت پرفیری هستند که شامل فنوکریست های پلاژیوکلاز، هورنبلند، پیروکسن و به مقدار کم بیوتیت هستند. از لحاظ ژئوشیمیایی این سنگ ها دارای مقادیرSiO2 در گستره ی 8/67 – 5/57 درصد وزنی، Al2O3 (5/14 تا 3/16)،Sr (577- 1185) بالا، نسبت های بالای Sr/Y (7/30- 46/84) و La/Yb (27/13- 36/61) و مقادیر پایین Y (2/11-2/20) هستند که نشان دهنده ویژگی آداکیتی این ماگماها هستند. ویژگی های ژئوشیمیائی نمونه های منطقه ی با آداکیت های پر سیلیس (Sr<1100 ppm، Na2O+K2O<11 %wt، MgO = 0.85-3.5) همخوانی دارد که نشان می دهد آداکیت های منطقه ی مورد بررسی همانند آداکیت های پرسیلیس از ذوب صفحه ی بازالتی فرورونده به وجود آمده اند. همچنین این سنگ ها از عناصر LILEs و LREEs غنی شدگی نشان می دهند (33/6- 39/26(Ce/Yb)N=) و دارای تهی شدگی نسبی از عناصر انتخابی HFSEs مانند Ta، Ti و Nb هستند. الگوی شدید جدایشی در REE و نیز مقادیر پایین HREEs و Y ممکن است به دلیل وجود گارنت و یا آمفیبول در پسمانده ی جامد ماگمای این سنگ ها باشد. همچنین مقادیر بالای استرانسیم و بیهنجاری منفی تانتالیم، نیوبیوم و تیتانیم می تواند نشانگر عدم حضور پلاژیوکلاز و حضور اکسیدهای آهن و تیتان در تفاله ی باقیمانده ی ذوب باشد. ویژگی-های ژئوشیمیائی سنگ های منطقه نشان می دهند که شکسته شدن صفحه ی اقیانوسی فرورونده و ذوب باقیمانده ی این صفحه موجب تولید ماگماتیسم آداکیتی منطقه ی شمال غرب مرند شده اند. همچنین بالا بودن مقادیر باریم، توریم و روبیدیم می تواند در اثر آغشتگی ماگما با مواد پوسته ای در طول صعود ماگماست.
    کلیدواژگان: آداکیت، نئوتتیس، فرورانش، نوار ماگمایی ارومیه، دختر و شمالغرب ایران
  • کانی سازی و تفسیر داده های ژئوفیزیک به روش IP/RS در منطقهی طلا - آنتیموان حسن آباد، شمال شرق ایران
    زهرا اعلمی نیا، محمدحسن کریم پور، محمدرضا حیدریان شهری، سیدمسعود همام صفحه 723
    منطقه ی پی جویی طلا- آنتیموان حسن آباد در شمال استان خراسان رضوی و 45 کیلومتری جنوب نیشابور واقع شده است. سنگ های آتشفشانی (ریولیت، ریوداسیت، تراکی آندزیت و آندزیت بازالت) و توده های نفوذی نیمه عمیق (ائوسن- الیگوسن) شامل بیوتیت دیوریت پورفیری، بیوتیت هورنبلند دیوریت پورفیری، هورنبلند مونزونیت پورفیری، بیوتیت میکرو گرانیت، گرانیت، میکرو گرانودیوریت و گرانو دیوریت در منطقه شناسایی شدند. زون های دگرسانی که در سطح و در گمانه ها شناسایی شدند عبارتند از: 1) زون آرژیلیک، 2) زون سرسیت- کوارتز و پیریت، 3) زون کربنات، 4) زون پروپیلیتیک و 5) زون سیلیسی. کانی زایی در سطح بیشتر به صورت رگه ای و گاهی رگچه ای، افشان و برشی دیده می شوند. هشت گمانه ی پی جویی در این گستره حفاری شدند. شبه مقاطع IP/RS، در سه نیمرخ صفر، W150، W300 با استفاده از بررسی های مغزه های حفاری تفسیر شده اند. نیمرخ صفر در بخش جنوب شرقی رگه ی طلا- آنتیموان بی هنجاری بارپذیری با مقدار بیش از 25 میلی ثانیه دارد که کوچکتر از نیمرخ W150 بوده و در عمق بیشتری قرار دارد. در نیمرخ W150 زون بی هنجاری با گسترش شمال شرقی جنوب غربی به بیش از 50 میلی ثانیه رسیده و بیشترین مقدار را در مرکز رگه ی اصلی داشته و با گسل قطع شده است. بی هنجاری بارپذیری به سمت شمال غربی رگه ی اصلی طلا- آنتیموان ادامه دارد و در نیمرخ W300 بصورت سه بی هنجاری ناپیوسته و کوچک دیده می شوند. بارپذیری بالا در هر سه شبه مقطع و گسترش زون بی هنجاری در آنها، موید حضور مواد رسانای سولفیدی بوده و با نتایج کانی سازی های مشاهده شده در گمانه ها همخوانی دارند. افزایش مقاومت ویژه ی الکتریکی در نیمرخ W150 با توده ی شبه آتشفشانی کوارتز مونزودیوریت پورفیری وابسته است که در گمانه ها مشاهده شده و به نظر می رسد سن آن جوانتر از گرانیت هاست. مشاهده ی میلونیت در گمانه ها و گسستگی بی هنجاری موید گسلی است که پیش از ایجاد کانی سازی توانسته توده ی شبه آتشفشانی کوارتز مونزودیوریت پورفیری را میلونیتی کند. بررسی های تفضیلی زمین شناسی، دگرسانی و کانی سازی سطحی و زیر سطحی گمانه ها برازش خوبی با بی هنجاری های IP/RS دارد و آن را تایید می کند. لذا می توان پیش بینی کرد که در بخش شمال شرقی نیمرخ W150، جائیکه کانی سازی در سطح دیده نمی شود ولی در عمق گسترش خوبی دارد، و بهتر است در حد فاصل ایستگاه 200 و 440 شمالی دو گمانه حفاری شود.
    کلیدواژگان: آنتیموان، قطبش القائی، مقاومت ویژه ی الکتریکی، کانی سازی سولفیدی، دگرسانی
  • ترکیب شیمیایی بیوتیت راهنمای تعیین پتروژنز گرانیتوئیدهای ماهرآباد، دهنو، قشلاق، خواجه مراد و نجم آباد، ایران
    محمدحسن کریم پور، چاک استرون، محراب مرادی صفحه 735
    Biotite، the dominant ferromagnesian mineral in granitoid rocks، can be used to discriminate tectonic setting، magma types and magnetite- ilmenite series. In this study، we analyzed biotite with an electron microprobe (wavelength dispersion) from different granitoids. Intrusive rocks from Maherabad porphyry Cu-Au prospecting are meta-aluminous. Biotite from Maherabad are Mg-rich type and the ratio of Fe/(Fe+Mg) is 0.286-0.309. Maherabad biotite compositions fall in the field of (sub-alkaline) calc-alkaline orogenic suites. Based on High TiO2 and low Al2O3 in biotites، Maherabad also belongs to magnetite series. Intrusive rocks from Najmabad، Dehnow، Gheshlagh and Khajehmourad (NDGK) are classified as belonging to the ilmenite-series of reduced S-type granitoids. Biotite from NDGK areas are Fe-rich and the Fe/(Fe+Mg) ratio in Najmabad is 0.491-0.511، in Dehnow-Kuhsangi 0.583-0.675، Gheshlagh 0.56-0.58، and Khajehmourad 0.705-0.720. respectively NDGK biotite compositions fall in the field of peraluminous granite (P) suites (S-type). Based on low TiO2 and high Al2O3 in biotites، Najmabad، Dehnow and Gheshlagh biotite belong to ilmenite series.
    کلیدواژگان: بیوتیت، نجم آباد، ماهرآباد، خواجه مراد و پذیرفتاری مغناطیسی
|
  • Zahra Hossein Mirzaee, A. A. Sepahi, M. Moazzen, Zohreh Hossein Mirzaee, R. Dadkhah Page 519
    The study area is a part of the Sanandaj- Sirjan metamorphic belt. The Hamadanmetamorphic rocks can be divided into three groups including regional metamorphic rocks,contact metamorphic rocks and migmatites. Garnet crystals are usually common in all of the metamorphic rocks (except for slates and phyllites) and in the igneous rocks (i.e. aplite, pegmatite and monzogranite). These garnets, from point of morphological view, can be divided into three groups: special rhombic dodecahedron form, special trapezohedron form and composite forms that made up of particular dodecahedron form, mature composite forms and particular trapezohedron form. Particular dodecahedron forms are common in these rocks: garnet amphibole schists, seldom in garnet mica schists, rarely in mesosome of migmatites and in garnet mica hornfelses. Garnets in aplites and pegmatites have special trapezohedron form. Garnet crystals in other rocks of the study area have composite forms. The important factor, which is effective in changing these crystal forms, is chemical composition. With increasing of Mn/Ca and (Mn+Mg)/Ca ratio, garnet crystal forms change from dodecahedron to trapezohedron.
  • M. Nasrabady, H. Moinvaziri, M.H. Razavi, M. Mohajjel Page 531
  • S. Gardideh, A. A. Sepahi, F. Aliani Page 563
  • A. S. Mohammady, M. Khalili, M. Mansouri Esfahani Page 601
  • F.Ayati, M.Noghreyan, M. Khalili Page 615
  • M. Advay, J. Ghalamghash Page 633
    Heris intrusive body has cut Kahar Formation and has been covered by Permian basalsediments, non-conformably. The composition of this body is granite- alkali granite withmetaluminous to weak peraluminous nature. The strong negative anomaly of Eu in REE diagram indicates the presence of plagioclase in the source area or differentiation of it during evolution of the magma. Negative anomaly of Ba and enrichment of Rb and Th relative to Ta and Nb is an indicator of crustal origin. These granites are within-plate and A-type granites, which have been formed by partial melting of tonalitic- granodioritic source in extensional setting. Zircon U-Pb dating yields 306±34 Ma for crystallization of these rocks. This age is consistent with primary extensions of rifting in Arabian- Iranian platform.
  • Z. Tahmasbi, A. Ahmadi Khalaji Page 647
    The studied area located in south and south western Arak town and are the part ofSanadaj-Sirjan Zone. The plutonic rocks in Astaneh and Boroujerd areas are quartz diorite,granodiorite and monzogranite. In addition to plutonic rocks, subvolcanic rocks of rhyodacite composition are present in Astaneh area. In general, in these areass mineral assemblage is the same in different units. The common minerals are amphibole, biotite, plagioclase and alkali feldspar, but mineral concentration is different in studied areas. Geological, petrographic and geochemical characteristics in these areas show that magma is calc-alkaline, high- medium K and metaluminous to peraluminous composition. Relationships of place, time, similar geochemistry and isotopic characteristics indicate that granites in two areas have cogenetic and same source nature. The most possible source for granitoid rocks in two areas are partial melting of lower crust amphibolites and sediments that occur in extended Boroujerd and small pluton in Astaneharea.
  • M. H. Mahmudy Gharaie, Samane Kianpour, Reza Moussavi Harami, Mansour Mashreghi Page 659
    Bacterial and Archeae colonies in marine sediment play important role in methaneproduction and precipitation of authigenic minerals such as pyrite in the Nankai sedimentary basin in south east of Japan. Authigenic pyrite precipitates in anerobic condition, whithout light and in suitablet medium by sulfate-reducing bacteria (SRB). These bacteria are mezophile and heterotroph. pH and Eh of medium play important role in growth of these microorganisms and precipitation of authigenic pyrite in laboratory condition while chemical composition of materials in medium and organic material in Nankai sediments have important role as chemical factors in precipitation of pyrite too. Organic matrix (extracellular polymeric substances [EPS]) that covers bacterial cells also plays important role in electron arrival (resulted by sulfate reduction) into the cell of SRBs. In fact, the Fe+2 in the pore water of sediments react with EPS. The iron in the EPSmay serve as an electron shuttle or conductor for conveying electrons from the oxidative halfreaction of metal sulfides to the electron transport system in the plasma membrane. Organic matrix forms biofilm in sediments. The results indicates formation of authigenic pyrite by Geobacteria Sulphate-Reducer in biofilms within the sediments of the Nankai basin.
  • S. Amini, A. Eskandary Page 669

    Shape or habit of crystal is controlled by physicochemical conditions of crystallization, thus quantitative measurements of crystal shape can reveal aspects of crystallization environment. In this paper, based on statistical calculations, numerical modeling software and microscopic observations. various methods of quantitative measurement of theshape of crystal have used More than 3200 plagioclase crystals in 9 thin sections of the two groups of rocks including basaltic andesite and quartz diorite were processed. Study area is located about 120 Km southeast of Birjand. The results of calculated crystals aspect ratio (Short: Intermedite: Long or S: I: L) have showed that both groups have tabular habit (I≈L), but tabulation amount in the first group is to be more (I, L>2). Analysis demonstrates that microlites in the first group were formed under conditions with high undercooling, fast growth rate and environment with high advection (relative movement between the crystal and growing medium) and the high mechanical movement of magma and high chemical potential gradient had significant role on ctystal shapes. In the second group, contrastingly, low growth rate and high diffusion rate were established. Also, textural coarsening process was affected on shift of crystal shapes from tabular to more equant forms and reduction of aspect ratio with increment ofmaximum length of crystals.

  • M.T. Hamedani, V.K. Marghoosian, H. Sarpoolaky Page 685
  • Geochemistry and tectonic setting of Plio-Quaternary basaltic rocks in SE of Nehbandan, eastern Iran
    M. R. Ghasempour, H. Byabangard, M. Boomeri, A. Moridi Page 695
  • Petrogenesis of Plio-Quaternary post-collisional adakitic rocks in northwest Marand
    Gholamrez Ahmadzadeh, Ahmad Jahangiri, Mansure Mojtahedi, David Lentz Page 709
  • Mineralization and interpretation of geophysical survey, IP/RS, in Hassan Abad Gold-Antimony, northeast of Iran
    Z. Alaminia Page 723
  • Chemical composition of biotite as a guide to petrogenesis of granitic rocks from Maherabad, Dehnow, Gheshlagh, Khajehmourad and Najmabad, Iran
    M. H. Karimpour*, C. R. Stern, M. Mouradi Page 735
    Biotite، the dominant ferromagnesian mineral in granitoid rocks، can be used to discriminate tectonic setting، magma types and magnetite- ilmenite series. In this study، we analyzed biotite with an electron microprobe (wavelength dispersion) from different granitoids. Intrusive rocks from Maherabad porphyry Cu-Au prospecting are meta-aluminous. Biotite from Maherabad are Mg-rich type and the ratio of Fe/ (Fe+Mg) is 0. 286-0. 309. Maherabad biotite compositions fall in the field of (sub-alkaline) calc-alkaline orogenic suites. Based on High TiO2 and low Al2O3 in biotites، Maherabad also belongs to magnetite series. Intrusive rocks from Najmabad، Dehnow، Gheshlagh and Khajehmourad (NDGK) are classified as belonging to the ilmenite-series of reduced S-type granitoids. Biotite from NDGK areas are Fe-rich and the Fe/ (Fe+Mg) ratio in Najmabad is 0. 491-0. 511، in Dehnow-Kuhsangi 0. 583-0. 675، Gheshlagh 0. 56-0. 58، and Khajehmourad 0. 705-0. 720. respectively NDGK biotite compositions fall in the field of peraluminous granite (P) suites (S-type). Based on low TiO2 and high Al2O3 in biotites، Najmabad، Dehnow and Gheshlagh biotite belong to ilmenite series.